روزهای بدی به همراهِ
مرگ لبخند زندگی کردن
در سقوطی همیشگی بودن
روی یک بند زندگی کردن
در میان نماز و در معبد
بی خداوند زندگی کردن
فصلها پشت هم رسید، امّا
سالها از بهار خالی بود
وقتی از داستان خوب و خوش
چنتهی روزگار خالی بود
یک طرف از نوار، غمگین بود
یکطرف از نوار، خالی بود
فحش بد روبهروی آئینه...
با خودم بی دلیل درگیرم
صبحها زنده میشوم با غم
هر شب از غم دوباره میمیرم
راه من اشتباه بود، امّا
من برای شروع کمی دیرم
بارش خشم و نفرت و کینه...
زیر آوار زندگی کردن
دور تا دور شهر، صدها سال
لای دیوار زندگی کردن
روزها را شبیه یکدیگر
توی تکرار زندگی کردن
هم برای همه، برای شهر
هم برای خودم مضر بودن
بین یک جنگ داخلی با خود
مثل یک بمب، منفجر بودن
قسمت من نمیشود هرگز
عضو فهرست شیندلر بودن
عمر خود را شکست میخوردم
پشت هر فکر بهتری کردن
هم به خود درد دیگری دادن
هم به خود ظلم دیگری کردن
بخشی از من همیشه گم میشد
بعد هر کیمیاگری کردن
فکر کردن به مطلقاً دیگر
در گناه و ثواب پنهانی
با لب روزه در میان نماز
توبه کردن از این مسلمانی
غبطه خوردن به نیّت پاکِ
ملحدان در عشای ربّانی
هر طرف شک تازهای رویید
هر کجا پا گذاشتم مین بود
یک طرف مؤمنان بی عقل و
یک طرف عاقلان بی دین بود
در کنار رباعی خیّام
اعترافات سنت آگوستین بود
پشت هر در، میان هر کوچه...
در به در تا به هر کجا رفتن
لابهلای انیمه چرخیدن
لابهلای کتابها رفتن
شام را با شوپنهاور خوردن
صبحها را به جلجتا رفتن
گاهگاهی فرانسوا بودن
گاهگاهی شبیه ژانباروا
در سکوتی که هی خفه میشد
در میان هزار و یک بلوا
زندگی مثل پنجهی گربه است
ما شبیه گلولهی کاموا
گرم بازی... اگر چه از اوّل
آخر ماجرا نمایان بود
یک شکست همیشگی، حتمی
منتظر روی خط پایان بود
مرگ صدها ستارهی زیبا
در هوسبازی خدایان بود
توضیحات:
- فهرست شیندلر (Schindler's List) فیلمی است ساختهی استیون اسپیلبرگ.
- بیت «بخشی از من همیشه گم میشد / بعد هر کیمیاگری کردن» ارجاعتان میدهد به انیمهی «کیمیاگر تمام فلزی (Fullmetal Alchemist: Brotherhood)»
- مطلقاً دیگر تعبیری وام گرفته از ادبیات عرفانی و همچنین از رودولف اتو (Rudolf Otto) در باب خداوند است.
- عشای ربّانی ملحدان نام داستانی است نوشتهی اونوره دو بالزاک.
- بیت «یک طرف مؤمنان بی عقل و / یک طرف عاقلان بی دین بود» اشاره به شعری از ابوالعلا معرّی دارد که میگوید: «اثنان اهل الارض: ذو عقل بلا دین و آخر دین لاعقل له». (نقل از کتاب عقاید فلسفی ابوالعلا نوشتهی عمر فروخ)
- اعترافات عنوان کتابی است نوشتهی سنت آگوستین قدیس، متفکّر و فیلسوف مسیحی.
- شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی است.
- جلجتا نام تپّهای است که در آن عیسی مسیح را به صلیب کشیدند.
- فرانسوا آسیزی قدّیس مشهور مسیحی است.
- ژانباروا شخصیت اصلی رمانی است به همین نام نوشتهی روژه مارتن دوگار.
- بیت «زندگی مثل پنجهی گربه است / ما شبیه گلولهی کاموا» برگرفته از کتاب «جزء از کل» نوشتهی استیو تولتز است. «در مواقع بحرانهای شخصی متوجّه میشوی به چیزی اعتقاد داری و اعتقاد من هم این بود که یک گلولهی کاموا هستم و زندگی هم پنچه گربهای که با من بازی میکند.»