حامد محسنی

حامد محسنی

سبز

سبز

۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
| 37بازدید
| بدون دیدگاه

سبز

شعر گفتن برای من یعنی:
غرق بودن ته فراموشی
رنگ تازه به روز خود دادن
مثل وقتی که سبز می‌پوشی

بی خیال از جهان غیر از تو
بی تفاوت به آخر قصّه
حس خوبی شبیه خوابیدن
یا که حتّی شبیه بیهوشی

می‌شود هی برای تو خواند و
از تو هی شعر تازه رقصاند و
می‌شود خسته هم نشد اصلاً
تا تو هستی در آن‌ور گوشی

علّتش: چشم‌های زیبایت...
زندگی را که خوب می‌بینی
علّتش خنده‌های شیرین است
چایی‌ات را که تلخ می‌نوشی

معدن بی نهایت خنده!
غم سزاوار چشم‌هایت نیست
می‌خرم من به بهترین قیمت
غصّه‌ات را اگر که بفروشی

می‌شود تا همیشه معنا داشت
نور را بر نگاه شب انداخت
می‌شود مرگ را عقب انداخت
تا زمانی که توی آغوشی




نظر خود را ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *