با تو، بدون ترس خطر، روی درّهها
پرواز میکنم… که مرا دوست داریام
حتماً سقوط میکنم از دشت بیخطر
اینکه به دست و پای خودم میسپاریام
از روزهای خستهی تنهاییام نپرس
از رودهای جاری دریاییام نپرس
باید بگویمت که به مرداب میروم
وقتی مرا به حال خودم میگذاریام
بارم به روی دوش خودم جا نمیشود
من را به مرگ بی تو نشستن رها نکن
من را کنار آنچه که هستم رها نکن
من از تمام آنچه که هستم فراریام
جایی میان چرخ زمان گیر کردهام
در انتظار آمدن اژدهای تو…
در انتهای جملهی «من دوست دارمت»…
در لحظههای خستهی لحظهشماریام…
یا که شروع متن تمام همیشه باش
یا اینکه حرف آخر پایان جمله باش…
در گریههای شادی پایان زندگی
در خندههای زیر لب سوگواریام
«من آدم بهشتیام اما در این سفر»
جایی کنار نعش خدایم نشستهام
جایی میان فلسفههایم نشستهام
جایی ته جهنّمی از رستگاریام
توضیحات:
- چرخ زمان و انتظار آمدن اژدها به مجموعه رمان فانتزی «چرخ زمان» (The Wheel of Time) نوشتهی رابرت جوردن اشاره دارد.
- مصراع «من آدم بهشتیام اما در این سفر» از حافظ است.