در استکان خالی
یک مرد بود و یک زن
هی لیز میخوری تو
در فال قهوهی من
ته ماندهی نگاهت
در من رسوب میکرد
خورشید چشمهایت
کمکم غروب میکرد
▪
درمان نکرد چیزی
زخم وجودیام را
پُر کرد رفتن تو
قبر عمودیام را
آوار میشدم هی
روی سر کتابم
از ترس خواب دیدن
میخواستم نخوابم
کابوس هر شبم شد
رویای زنده بودن
با غصّهای قدیمی
مشغول خنده بودن
از روزهای شادم
حالی تباه مانده
از کل خاطراتم
جزئی سیاه مانده
بر دوش خستهی من
یک کوه میگذاری
«مرهم به دست و ما را
مجروح میگذاری»
در کودکانههایم
رفتن سرم نمیشد
کم میشدیم امّا
من باورم نمیشد
در روح برّهای پاک
چنگال گرگ میرفت
از خانهای قدیمی
مادربزرگ میرفت
همخانه رفت از من
شهرم غبارتر شد
بنیان بودن من
نااستوارتر شد
پایان خوب را که
از ماجرا گرفتند
از دست کودکیها
لبخند را گرفتند
ضبط قدیمی من
تا ته نوار را برد
ریلی شکست خورده
چرخ قطار را برد
▪
روحم دراز میشد
بر روی تخت خالی
کنج اتاق متروک
در خانهای خیالی
تنهایی مکرّر
تنهایی مداوم
لای هزار آدم
تنهایی مزاحم
با هر دویدنم رفت
هی داستان، عقبتر
سردرگمم میانِ
سردرگمیِ دیگر
گم کردهام خودم را
در جایی از لباسم
دلتنگ شخصیام که
اصلاً نمیشناسم
دلتنگ یک خبر که
درکی از آن ندارم
باران نخواهد آمد
چون آسمان ندارم
آهنگ خالی تو
پیچیده بود در گوش
کر میشدم شبی از
فریادهای خاموش
روی کاناپه با خود
بعد از شب جدایی
تکرار میشدم در
یک فیلم سینمایی
من بی تو مینشینم
در هر سکانس غمناک
سرگیجهام گرفته
در فیلمهای هیچکاک
تو قول داده بودی
که به جهان بخندیم
در پای تلویزیون
با دوستان بخندیم
وقتی دلم گرفته
با خندهای مداوم
حمله کنی به غمها
با تایتان مهاجم
نام تو را نوشتم
در لابهلای هر سطر
در کافههای تهران
در انقلاب، در چتر
میبینمت همیشه
در هر انیمهی شاد
در فیلمهای رنگی
هرجا نگاهم افتاد
لای هزار تشبیه
پشت خیال بعدی
در شعرهای حافظ
در شعرهای سعدی
خاکستریترینم
رنگینکمان تو بودی
من قعر چاه بودم
در آسمان تو بودی
بر روی بوم رویت
طرح قشنگ لبخند
یک فیلم صامتم من
چشمان تو: لالا لند
▪
توی خیال خوش از
دیدار بعد خواندن
با حس حبس در خود
مسعود سعد خواندن
در حال عشقبازی
در یک اتاق خالی
بوسه گرفتنم از
معشوقهای خیالی
در یک خیال خسته
میبوسمش زنم را
پنهان نمیکنم من
دیوانه بودنم را
لیوان چایی من
پر بود و سرد میشد
جایی که خالی از توست
لبریز درد میشد
دلتنگم از همیشه
از بیدلیل بودن
بیخندههات تا صبح
در چرنوبیل بودن
بی تو به زیر باران
با چشم خیس رفتن
تنها، بدون نقشه
قعر آبیس رفتن
تبعید میشدم من
به جرم بیگناهی
به بُعد دیگری از
دنیای اشتباهی
توضیحات:
- «مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری» مصراعی است از سعدی.
- هیچکاک کارگردان معروف، که از آثارش میتوان سرگیجه (Vertigo) را نام برد.
- دوستان (Friends) یک مجموعهی کمدی موقعیّت آمریکایی است ساختهی دیوید کرین و مارتا کافمن.
- تایتان مهاجم اشاره به انیمهی حمله به تایتان (Attack on Titan) دارد و حتّی شاید بتوان گفت نام صحیح این انیمه است.
- چتر نام یک کتابفروشی در خیابان انقلاب تهران است.
- لالا لند (La La Land) عنوان فیلمی است در ژانر موزیکال رمانتیک ساختهی دیمین شزل.
- مسعود سعد سلمان شاعر قرن پنجم و ششم که به حبسیهسرایی (شعرهایی که توسط شاعر زندانی دربارهی زندان و رنجهای حاصل از آن نوشته میشود) معروف است.
- چرنوبیل شهری در اوکراین است که در سال ۱۹۸۶ حادثهی هستهای در آن اتفاق افتاد.
- ساخته شده در آبیس (Made in Abyss) عنوان یک انیمه است.