بی خیال شعر غم
شعر عاشقانه باش
حس و حال زندگی
تو همین ترانه باش
توی کنج خلوتت
گریه رُ بغل بگیر
امّا روی پا بمون
قبل مردنت نمیر
روزتُ شروع بکن
این یه روز عالیه
زندگیتُ حس بکن
ثانیه به ثانیه
خط بکش به جملهها
زیر انتخابها
رد پاتُ جا بذار
تو دل کتابها
یه مسیر تازه هست
پشت اضطرابها
نردهها رُ رد بکن
روزها که میگذره
زیر سقف غم نمون
قدّ تو بلنـ(د)تره
خندههای آبیتُ
پخش کن تو آسمون
سررسیدُ پاره کن
تو گذشتهها نمون
توی چشم آیینه
آرزوت رُ ببین
روزهایِ عالیِ
پیش روت رُ ببین
زندگی یادت نره
زیرِ بارِ درس و کار
غم اگه اومد پیشت
تو بهش محل نذار
خندههات میرسن
گریه رُ دووم بیار