حامد محسنی

حامد محسنی

باز هم عاشقانه می‌خواهی؟

باز هم عاشقانه می‌خواهی؟

۸ بهمن ۱۴۰۲
| 49بازدید
| بدون دیدگاه

باز هم عاشقانه می‌خواهی؟

باز هم از گذشته می‌آیم
باز در جستجوی فردایم

باز در رفت و آمدِ تکرار
باز شب تا خودِ سحر، بیدار

باز شعری که از سکوت آمد
باز آوازِ پن‌فلوت آمد

باز دستِ مرا به غم بستند
گورکن‌ها معطّلم هستند

باز گویا دچار یک وهمم
باز حالی که خود نمی‌فهمم

باز در خود به کارِ تحریفم
نیست روشن دوباره تکلیفم

گاه خنده نیفتد از لب‌ها
گاه گریه، مصاحبِ شب‌ها

گاه شاد و مؤدَّب و قبراق
گاه افسرده‌حال و سگ‌اخلاق

گاه دنیا برای من، رنگین
گاه مثلِ شوپنهاور، بدبین

گاه بودم میانِ آدم‌ها
گاه مثلِ ابوالعَلا، تنها

نیست جز من کسی به اطرافم
داستانی دگر نمی‌بافم

غرق در خوابِ خوش نخواهم شد
نیست دورم کسی به غیر از خود

دوست، آری! خیالِ خواب‌آور
دوست، شاید غریبه‌ای دیگر

دید دارم به هرچه در پُشتم
دوست را هم شبیه خود کُشتم

چند وقتی جدا ز اشعارم
دفن بودم میانِ افکارم

قطع کردم طنینِ شعرم را
سقط کردم جنینِ شعرم را

ثبت بودم به کاغذی پاره
واژگانی رها و آواره

حبس در فکر و ذکر خود بودم
چند وقتی تَهِ کُمُد بودم

چند وقتی سکوتِ مطلق بود
روح روی هوا معلّق بود

حرف‌هایم ز خامشی پُر بود
گوش‌هایم ز «چاوشی» پُر بود

بود یک آدم دگر در من
بود روحم به یک «من»، آبستن

درد در جسم و روح خود دیدم
خویشتن را دوباره زاییدم

فرق کردم، گذشته‌ام مُرده
باد گَردِ گذشته را بُرده

آه! گفتم گذشته، درد آمد
سوز آمد، هوای سرد آمد

خواب بودم، زمانه دورم زد
باز چندین ترانه دورم زد

باز هم با بهانه دورم زد
شعر گفت، عاشقانه دورم زد

باز از من ترانه می‌خواهی؟
باز هم عاشقانه می‌خواهی؟

عشق را من به زیرِ گِل کردم
عشق را در گذشته ول کردم

عشق در من حلول شیطان بود
باتلاقی در آن نمایان بود

بُرد پایین مرا و دفنم کرد
عشق تنها لجن به بار آورد

عشق چیزی شبیه مُردن بود
مرگ هم‌رنگِ دل سپردن بود

عشق، مرگی که زنده می‌مانی
هست روحت اسیر و زندانی

عشق، مرگی که می‌شود تکرار
شعر هستی به روی یک دیوار

عشق، مرگی که همچنان باشی
ثبت باشی به بوم نقّاشی

عشق چیز قشنگ و خوبی نیست
هیچ صبحی که بی‌غروبی نیست

عشق من را به سوی پایان بُرد
چتر را بست و زیرِ باران بُرد

باز از من ترانه می‌خواهی؟
باز هم عاشقانه می‌خواهی؟

باز حالم مهم شده انگار!
دست از بچه‌بازی‌ات بردار

دست بردار از این نمایش‌ها
سیر هستم از این نوازش‌ها

آب دیدم شبی سرابت را
کاش برداری آن نقابت را

باز از من ترانه می‌خواهی؟
باز هم عاشقانه می‌خواهی؟

آه! باشد، ترانه می‌خوانم
چند بیت عاشقانه می‌خوانم

یاد داری شبی تو را دیدم،
حرف‌ها را نگفته بلعیدم؟

چشم‌هایت زبان من را کَند
کُشت من را لب تو با لبخند

کاش جای رژِ لبت بودم
کاش در خوابِ امشبت بودم

کاش ردّ نوازشی می‌کاشت
دست‌هایی که لاک آبی داشت

دست‌هایی که پای من را بست
بست در انتهای یک بن‌بست

یاد داری به زورِ اشعارم،
سعی کردم تو را نگه دارم؟

شعر گفتم دوباره برخیزم
شعر گفتم تو را برانگیزم

شعر گفتم که عاشقم باشی
تیک‌تیکِ دقایقم باشی

ثبت باشی به لحظه‌های من
روزهایم به نور تو، روشن

شعر گفتم ز آب و رنگت، حیف!
حیف! از قلبِ مثلِ سنگت، حیف!

آه! در این مصافِ بیهوده
شعر تنها سلاح من بوده

ضعف‌هایم مقابلم بودند
زخم‌ها در تهِ دلم بودند

ضعف‌ها را نکردمش باور
زخم‌ها بود اگرچه رنج‌آور

باز گفتم، هی امتحان کردم
باز اشعارِ تازه آوردم

حرف‌هایم دوباره تکرار است
ذهن در من به کارِ انکار است

شعر، انکارِ ناتوانی بود
جایگاهش زباله‌دانی بود

شعر از تو دلی نخواهد بُرد
آه! شاعر ز غصّه خواهد مُرد

باز از من ترانه می‌خواهی؟
باز هم عاشقانه می‌خواهی؟

زخم وقتی که روبه‌راهم کرد
اخم وقتی مرا نگاهم کرد

درد وقتی مرا مداوا کرد
اشک وقتی مرا تماشا کرد

راه را من دوباره پیمودم
پشت کردم بر آنچه که بودم

زهر خوردم، دلی خنک کردم
شعر گفتم، به خود کمک کردم

شعر گفتم، ولی فقط از خود
بیت در بیت و خط به خط از خود

محو کردم گذشته‌هایم را
پاک کردم نوشته‌هایم را

آه! می‌شد اگر نصیبِ من
بیشتر از همیشه دانستن

خواستن‌ها اگر که می‌شد کم
هیچ دیگر نخواهم از عمرم

چند صفحه کتاب اگر خواندم
گاه تنها، به خانه‌ام ماندم

خوب خواندم اگر رُمانی را
شاد کردم اگر کسانی را

شاد، در بین کودکان بودم
گاه مبهوتِ آسمان بودم

غرق بودم به گفتگو، گاهی
یافتم بر دل کسی، راهی

فیلم یا که انیمه‌ای دیدم
داستانِ ندیمه‌ای دیدم

گاه‌گاهی اگر سفر رفتم
چند تفریح مختصر رفتم

بود در زندگیِ بی‌معنا
چیزهایی اگر به جز این‌ها

باخت کردم، فقط ضرر دادم
روزها را فقط هدر دادم




توضیحات:

الف- محسن چاوشی، خواننده‌ی معروف سبک پاپ و راک
ب- داستان ندیمه، عنوان سریالی است که بر اساس کتابی با همین عنوان، نوشته‌ی مارگارت اتوود، ساخته شده است.



نظر خود را ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *