حامد محسنی

حامد محسنی

اسب چوبی

اسب چوبی

۱۷ فروردین ۱۴۰۳
| 40بازدید
| بدون دیدگاه

اسب چوبی

جهان تنگ تقویمم
بدون صبح فردا بود
جدا از روزهای تو…
نبودن‌هام پیدا بود
نگاهت دورتر از من
ته دنیای آردا بود

اسیر ریشه‌ها بودم
زمانی که رها بودی
شروع قصّه می‌مُردم
وَ تو در انتها بودی
تو که زیباترین اِلفِ
جهانِ اِلف‌ها بودی!

اگر چه دوستت دارم…
مرا بر دار خواهی کرد
تمام سنگ‌ها را بر
سرم آوار خواهی کرد
وَ من را در شب آخر
سه بار انکار خواهی کرد

صلیبم روی دوشم بود
به چشمان کلیسایت
مرا از زندگی گم کن
ببر در شهر رویایت
نیاز مبرمی دارم
به انجیل نفس‌هایت

شبیه نور رویایی
میان خواب تاریکم
بیا در عکس‌های من
بیا در قاب تاریکم
خیال چشمه می‌جوشد
ته مرداب‌ تاریکم

نبودی… از نبودن‌هات
جهان خالی‌ام پُر بود
که بی تصویر لبخندت
فقط غم در تصوّر بود
وَ روحم دفن در مرزِ
سیاهی‌های موردور بود

برای فکر عصیانم
هبوط دیگری داری
جواب هر سؤالم را
سکوت دیگری داری
منِ بیگانه را هر بار
سقوط دیگری داری

طلوع آرزوهایم
گرفتار غروبی بود
که رو به لشگر آتش
سوار اسب چوبی بود
من آخر هم نفهمیدم
که مردن فکر خوبی بود؟!



توضیحات:

- آردا دنیایی است که جی.آر.آر. تالکین در آثارش، سیلماریلیون، هابیت، ارباب حلقه‌ها و... خلق کرد. در واقع آردا جهانی است که این داستان‌ها در آن اتفاق می‌افتد. الف‌ها که نام یک نژاد افسانه‌ای هستند و موردور که نام یک سرزمین است نیز به داستان‌های تالکین اشاره دارد.
- سه بار انکار در شب آخر، وام گرفته از انجیل و ماجرای شام آخر است. آنجا که پطرس گفت: حتی اگر همه به سبب تو بلغزند، من هرگز نخواهم لغزید. و عیسی گفت: به تو می‌گویم که همین امشب، پیش از بانگ خروس، سه بار مرا انکار خواهی کرد!
- بیگانه و سقوط دو رمان از آلبر کامو هستند.



نظر خود را ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *