از شروع یک پایان پرت میشدم پایین
در صدای تاریکم بغضی از سکوت افتاد
خطخطی شدم روی صفحههای نامرئی
جملهها به اعماق تار عنکبوت افتاد
سرنشین یک نفرین در قطار بیمقصد
از نوشتهی دیوار فحشهای بد خوردن
از کسی که پیشم نیست بوسههای توخالی
از کسی که پشتم نیست، پشت هم لگد خوردن
لعنتی مداوم در سرگذشت آینده
گوشهی خیابانها لکّههای تف بودن
در جهنّم دنیا آلیوشا هم باشی
حس دلپذیری نیست یک کارامازوف بودن
سقف خانه میریزد روی خاطرات خوب
به قدم زدن بیچتر در تگرگ عادت کن
خانهای مهیّا کن روی قلّهی آتش
یا بمیر در آغاز، یا به مرگ عادت کن
در سکوت یک مرداب حس خوب جاری نیست
در تلاطم دریا اضطراب میچسبد
دل به قایقت بسپار، دور باش از ساحل
مرگ خوب شاید که مثل خواب میچسبد
من کسی به جز غم را نردبان نخواهم کرد
از سوارهها هرگز... من پیاده میمیرم...
پایم از نفس افتاد، صندلی نمیخواهم
راه میروم تا که... ایستاده میمیرم
زندگی به من خیلی ماجرا بدهکار است
میروم شبی آخر تا جزیرهی لبخند
آخرین دوئل با غم، من برنده خواهم شد
انتقام میگیرم در حماسهی وینلند
توضیحات:
- آلیوشا از شخصیتهای اصلی رمان برادران کارامازوف، نوشتهی داستایفسکی است.
- حماسهی وینلند (Vinland Saga) عنوان یک انیمه است که براساس مجموعه مانگایی با همین نام اثر ماکوتو یوکیمورا ساخته شده است.